ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Tuesday, June 21, 2011

ازدواج به سبک ایرانی


این دو طرح را سوم اردیبهشت سال هفتادو هفت کشیدم، آبرنگ، گواش و برای سفیدها هم از لاک غلط گیر استفاده کردم. کتابی درباره ی روابط مردو زن  خوانده بودم که نه نویسنده اش یادم می آید نه مترجم نه عنوان کتاب نه حتی طرح جلدش در مقدمه ی کتاب نویسنده گفته بود زمانی که ازدواج کردم مادربزرگ خودم به زبان انگلیسی و مادربزرگ شوهرم به زبان دیگری به من تبریک گفتند و هر دو یک جمله را گفتند مبارک باشه عزیزم من دو سال اول ازدواجم فقط گریه کردم خیلی طبیعیه! منظور اینکه می خواستم بگویم این مشکلات در سطح بین المللی معنا دارد فکر نکنید مخصوص شما است شمایی که در ایران و در خانواده ای با عقیده های خاص زندگی می کنید اما خب در کشورهایی مثل ایران که هنوز مردسالاری محض است و حتی روشنفکران ما هم از پدران بازاری ما مردسالارتر هستند قصه کمی جدی تر و پیچیده تر است. هنوز هم مردهای ایرانیِ تحصیل کرده تمسخر و تعجب می کنند اگر در کلاسی تعداد خانم ها بیشتر از آقایان باشد هنوز خیلی فاصله داریم تا روزی که چشم های مردهای ایرانی زنها را با جنسیتشان نگاه و تعریف نکنند آن روز می آید اما حیف از روزی که می آید و من و نوه ها و نتیجه های و نبیره هایم نمی بینیم شاید ندیده هایم دیدند.
پی نوشت: این نقاشی را دوست دارم به جز جمله ای که از قول مرد عصبانی نقل کردم اما خب می گذارم به حساب به بی تجربه بودن می شد خیلی جمله های قشنگ تری نوشت که در معرکه ی دعوا ردو بدل می شود
پی نوشت دو: حتی نوع زبان مادربزرگ ها هم یادم نمی آید فقط می دانم که آنقدر متفاوت بود که راه به عالم هم نداشتند

Thursday, June 16, 2011

فاسفه را بچشیم، وقتی گرسنه ی تفکریم


تورین در مصاف با لیورپول، 39 کشته، 600 زخمی؟
این مبارزه مربوط به کدام جنگ است؟ این یکی را در تاریخ نخوانده ام!
صحبت از جنگ نیست. بلکه صحبت از مسابقه ی فوتبال بین باشگاهی یکی از شهرهای ایتالیا و انگلیس است، مسابقه ای که در بلژیک برگزار شد. تماشاگرانی که طرفدار تورین بودند با طرفداران لیورپول درگیر شدند؛ 39 نفر کشته و 600 نفر زخمی شدند. استادیوم فوتبال به یک کارزار واقعی مبدل شد. تماشاگران جای سربازها را گرفتند و مسابقه تبدیل شد به جنگ. مسابقه دیگر نمادی از نبرد نبود، بلکه خود یک نبرد شده بود، خشونت بازی به خشونتی واقعی تغییر یافته بود. گاهی اوقات، انسان ها با سازماندهی نمایش های خشونت بار با آتش بازی می کنند

این نوشته بخشی از کتاب خشونت و عدم خشونت از مجموعه فلسفه را بچشیم است ، این مجموعه، به شیوه ای شیرین، و به طور مستقیم افکار جدیدی را در ذهن ما ایجاد می کند و یا به ما کمک می کند که به پرسش های مهمی که در ذهن داریم بهتر فکر کنیم
کارگاه حضوری این کتاب را دکتر ترانه وفایی مترجم این مجموعه برگزار می کند

خشونت و عدم خشونت، میشل پونش، برژیت لابه، برگردان ترانه وفایی، تهران، او، 1386