ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Friday, April 25, 2014

آدمی که می شود خواند، نمی شود زندگی اش کرد

اگر اهل داستان و رمان باشی، به مرور زمان در زندگی توجه‌ات به آدم‌هایی جلب می‌شود که اگرچه واقعی‌اند باورپذیر نیستند. درست برخلاف بعضی شخصیت‌های داستانی که واقعی نیستند اما باورپذیراند. من یکی از این شخصیت‌ها را از کودکی تا این سن داشته‌ام شخصیت عجیبی دارد امشب اینجا بود و یک‌ ساعتی است که رفته است بارها سعی کرده‌ام درباره‌اش بنویسم اما هر بار که شروع کرده‌ام به نوشتن تنها نوشته‌ام عجیب، جالب، شگفت و کلمه‌هایی تکراری از این دست که برای شخصیتی غیر تکراری کم است. نه اینکه قبول‌اش داشته باشم، نه اینکه قابل اعتماد است، نه اینکه اگر زمانی قرار بود همسایه‌مان باشد ذوق می‌کردم. اتفاقا دوست دارم دور باشد خیلی دور و گاهی در مهمانی‌ها، گاهی در خانه‌مان، گاهی در خانه‌شان ببینمش و حساب کنم با این همه ساعت‌هایی که زندگی کرده است، با این همه آدم‌هایی که رفیق است، با حساب همه‌ی جاهایی که دیده است با حساب همه‌ی بد بودن‌هایش و گاه خوبی‌های پر از منت‌اش، چند ساله است؟ آداب‌دان هست و نیست، مهربان هست و نیست، کینه‌ای است، دست بزن داشته است حالا فکر کنم ندارد، بدوبیراه هم می‌گوید به‌راحتی می‌شود گفت بد‌دهان است اما مجلس‌گردان است، شبیه قهقه‌هایش را هنوز ندیده‌ام حتی در فیلم‌ها، از پس زبانش برنمی‌آیی، هوش اجتماعی‌اش حرف ندارد، سواد آن‌چنانی قابل توجه ندارد اعتماد به نفس‌اش اما بسیار است با استادها و دکترها و مهندس‌هاو رتبه‌دارها و رتبه‌ندارها می‌رود و می‌آید، خدای اعتماد به نفس است. من اما برخلاف دیگرانی که با این همه عیبِ عیان، کم می‌بینندش، زیاد نه اما متفاوت می‌بینمش. برای همین چیزهایی که در او نمی‌پسندم دلم نمی‌خواهد نزدیک باشد. اما برای همه‌ی ویژگی‌های منحصر‌به‌فردش آن‌قدرها دوست ندارم دور باشد که گم شود.  
گاهی فکر می‌کنم با استعدادی طرفم که اگر از بچگی‌  هدر نمی‌رفت بی‌تردید آدم بزرگی بود. اگر در سینما و تاتر بود این‌روزها پیشکسوت بود. در زندگی بازیگر قهاری است که لنگه‌اش فقط خودش است اگر در سیاست وارد می‌شد بی‌شک اسمش در تاریخ می‌ماند، و هزاران اگر دیگر. برای همه، آدمی تکراری و بی‌اهمیت است که گاه از ترس به او احترام می‌گذارند، برای آنها شخصیتی واقعی است اما باورناپذیر. برای من غیر تکراری و بخشی از داستان زندگی‌ام است که هر بار می‌بینمش می‌خوانمش و رد می‌شوم و اتفاقا از آن نظر برایم باورپذیر است که شخصیتی داستانی است  ...

No comments: