ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, February 26, 2009

(4)نيچه و مكتب پست مدرن

نيچه عليه مسيحيت و استعلا
به نظر نيچه ابتلاي بي درمان تمدن مغرب زمين، ديانت مسيحي بود-ديانتي كه نيچه نسبت به آن شديدا نفرت مي ورزيد، آنچنان كه اديپ پدر خود را منفور مي داشت (نيچه فرزند سه نسل از كشيشان متعصب لوتري بود) فلسفه ي او مشحون از شعارهايي از اين قبيل است
به نظر من مسيحيت نفرين فرهنگ انساني است. انحرافي عميق و ذاتي و غريزه ي انتقامي كه هيچ وسيله اي هر چند كارا، توام با هوشمندي و فطانت، آن را كفايت نمي كند-به نظر من مسيحيت جذام ابدي نوع انسان است
به نظر نيچه مسحيت آخرين و دهشتناك ترين مرحله در نظام انديشه اي بود كه با سقراط شروع شد. سقراط پيروان خود را به اعتقاد به فنا ناپذيري روح و حقايق مطلقه دعوت مي نمود. افلاطون، شاگرد او، به تعبيه ي فلسفه اي دو جهاني دست يازيد، مشعر بر آنكه جهان مادي و ناسوتي، نشئه ي مادوني از جهان ايده آل انتزاعي است. اين اعتقاد به حقيقت و هستي بالاتر يا استعلايي، به آساني با الاهيات متاخر كليساي مسيحي پيوند خورد. آنگاه ارزشها و اعتقادات مسيحي، ناگزير بر فلسفه ي جديد مغرب زمين و عمدتا بر فلسفه ي دوران روشنگري تاثير گذاشت. دكارت يعني اولين فيلسوف به اصطلاح مدرن وجود حيثيات ابدي را اثبات نمود و همچنين برخي حقايق ازلي مربوط به رياضيات و علوم را ثابت كرد. كانت، فيلسوف آلماني مدعي وجود جهان آرماني و متعالي ديگري شد كه حواس انساني ما نمي توانست آن را دريابد. فلاسفه ي مغرب زمين خويشتن را با اعتقاد به احتمال وجود انواع مطلق و كامل معرفت فريفتند. ايشان درباره ي جهانهاي استعلايي خيالات خام در سر پروردند. رسالت نيچه پايان بخشيدن به اين سنت فلسفي بود
شوپنهاور و اراده ي معطوف به قدرت
آرتور شوپنهاور(1788-1860)نيز بر اين بود كه اين قبيل از مكاتب فلسفه ي استعلايي، هجوياتي بيش نيست. نظر او بر اين بود كه فقط يك نوع از حقيقت معين وجود دارد كه در آن سوي جهان پديدارها مستقر است و آن حقيقت، وجود نوعي كشاكش توانمند و مستمر يا اراده است كه فقط معدودي افراد مصمم مي توانند در صدد بر آيند كه از آن بگريزند نيچه با اين نظر موافق بود ولي اراده اي كه خود را بر همه چيز تحميل مي كرد، ارداه ي معطوف به قدرت بود. به نظر او همه ي موجودات در حالتي از كشاكش متداوم مي زيستند، ولي اين كشاكش خلاق، سالم و زاينده بود
جهان عبارت است از هيولايي نيرومند، بدون انجام و پايان عظمتي جازم و پرتوان كه نه بزرگتر مي شود و نه كوچكتر، نمي فرسايد بل كه خويشتن را دگرگون مي سازد...و هر گونه نگرش فلسفي ديگر اساسا سطحي، شنيع و پوچ است
نيچه نيز چون شوپنهاور مشككي جازم بود در اين جهان هيچ مطلقي وجود ندارد زيرا موجودات انساني مستمرا خود را با اين عقيده مي فريبند كه مي دانند در حالي كه نمي دانند اشكال بروز تشكيك فلسفي متفاوت است و به اين جهت فلاسفه ي مشكك در موارد تشكيك خود، انتخابي عمل مي كنند آنها غالبا معتقدند كه همه ي مكاتب فلسفي سلف فاقد اعتبار مطلق است برخي ديگر چون نيچه از اين هم افراطي ترند ايشان را عقيده بر آن است كه مطلقا چيزي به عنوان معرفت انساني وجود ندارد و حقيقت يا دست نايافتني است يا بكلي افسانه است
منبع: نيچه و مكتب پست مدرن، ديو رابينسن، برگردان ابوتراب سهراب، فروزان نيكوكار، تهران، فرزان روز 1380صص9-7


Tuesday, February 24, 2009

اين طرح اسم نداره، اثر خودم، ده سال پيش،5/11/1378 ، خودكار

Wednesday, February 18, 2009

غلط ننويسيم حتي در غلط ننويسيم

استاد ابوالحسن نجفي، زبان شناس و مترجم نامدار، متولد 1308 و زادگاه ايشان اصفهان است



Tuesday, February 17, 2009

(3)فلسفه براي كودكان


نوشته ي زير گفت وگوي همشهري، شنبه 7ارديبهشت 1387، با سعيد ناجي، مسوول گروه فلسفه براي كودكان در ايران، است. براي صرفه جويي در فضا سوال ها را حذف كرده ام و پاسخ هاي آقاي ناجي را نوشته ام
آموختن به جاي حفظ كردن
اين برنامه اساسا خواستار دگرگوني اساسي در آموزش و پرورش و نظام آموزشي است. به عبارت ديگر استخوان بندي يا باورهاي بنيادي مجموعه نظام تعليم و تربيت بايد تغيير كند تا اين برنامه روش هاي خود را در آموزش و پرورش عملي سازد. شكل كلاس ها، نقش معلم و ساختار برنامه آموزشي و كتاب ها، نه با تغييري صوري، بلكه به نحوي اساسي بايد متحول شوند. اين تغيير را شايد بتوان به معناي دقيق كلمه تغيير پارادايم ناميد. دانش آموزان وحتي دانشجويان، كتاب هاي درسي عمومي را براي امتحان مطالعه و حفظ مي كنند و پس از مدتي مطالب را فراموش مي كنند
اين فرصت درسي، كمترين تاثيري در تغيير نگرش و رفتار، تحقيقات و مطالعات بعدي آنها ايجاد نمي كند آنها دقيقا همان دانشجوياني هستند كه قبلا اين دروس را گذراندند و فقط همانند دوران دانش آموزي حافظه كوتاه مدتشان تقويت مي شود. مطالب را حفظ مي كنند و در زمان امتحان با حداقل تغيير ارائه مي دهند. اين وضع درباره آموزش و تحقيق نيز صدق مي كند
فلاسفه تعليم و تربيت جديد معتقدند وضعيت حافظه محور حكايت از بيراهه بودن راهي است كه آموزش و پرورش انتخاب كرده است. البته فلاسفه مدت ها تلاش كردند كه اين وضع نا مساعد را گوشزد و اصلاح كنند ولي چون پيش فرض هاي غلطي به طور پنهاني بر كل نظام تربيتي حاكم بوده تلاش هاي آنها هم به جايي نرسيده است. اينك برنامه آموزش فلسفه براي كودكان و نوجوانان، در ادامه همان اصلاحات و با ظهور پارادايم جديد آموزش و پرورش، يعني پارادايم تاملي پا ميدان گذاشته است. اين پارادايم به جاي اينكه حافظه محور باشد تامل محور است يعني تلاش مي كند كه از كودكي به افراد ياد دهد كه درباره ي مسائل و مشكلات تامل و انديشه كنند و خودشان براي آن راه حلي پيدا كنند هدف آموزش و پرورش مبتني بر فبك كاملا متفاوت است و اصول موضوعه با آكسيوم هاي بسيار متفاوتي با آموزش و پرورش رايج دارد
تغييرات پيشنهادي به قدري زياد است كه مي توان آنها را به عنوان انقلابي در تعليم و تربيت دانست، نه صرفا يك تغيير ساده. يكي از مولفه هاي اصلي اين برنامه كتاب هاي آن است براي انجام اين برنامه كتاب هاي داستاني ويژه اي تاليف شده است اين كتاب ها در سرار جهان به فرهنگ ها و زبان هاي مختلف ترجمه مي شوند برخي كشور ها نيز با استفاده از اين كتاب ها داستان هايي از فرهنگ بومي خود استخراج و جايگزين آنها كرده اند اين داستان ها به گونه اي نوشته مي شوند كه در آن برخي ايده هاي فلسفي كاملا متفاوت بدون ترتيب خاص در صفحات پخش مي شود كودكان با كنجكاوي ذاتي شان دلشان مي خواهد همكلاسي هايشان نيز آنها را بيازمايند و مورد بحث قرار دهند
مولفه دوم شكل كلاس و نحوه اداره آن يعني كلاس داري است اين شيوه به حلقه كندو كاو مشهور است براي اينكه محور آموزش و پرورش تحقيق و كندو كاو باشد لازم است كلاس هاي درس تبديل به حلقه يا جمعي شوند كه در آن از رابطه دوستي و همكاري جهت مشاركت مثبت در فضاي آموزشي استقبال مي شود اين فضاي مشاركت مثبت جايگزين فضاي رقابتي و نيمه خصمانه ،نيمه مبارزه جويانه ،اي كه در بسياري از كلاس هاي دوران كودكي گذشته رواج داشت، مي شود
ويژگي خاص حلقه هاي كندو كاو عبارتند از تامل و تعمق غير خصمانه، شناخت هاي مشترك، ايجاد و بالا بردن سواد، فرهنگ و تخيل فلسفي، تقويت توانايي مطالعه و درك عميق متون بر اساس ديالوگ و گفت و گو و لذت بردن از آنها حلقه كندو كاو براي تامين همين اهداف طراحي شده است
آنچه در فبك براي آموزش و پرورش توصيه مي شود حلقه كندو كاو است به دليل حاكم بودن فضاي تحقيق يا كندو و كاو هميشه سوالي وجود دارد كه به صورت اعم كار اين حلقه را به جست و جوي حقيقت تبديل مي كند و به صورت كلي تر آن را به جست و جوي معنا مبدل مي سازد
مولفه ديگر اين برنامه نقشي جديد و كاملا تغيير يافته معلم است مباحثه و كندو كاوي كه در كلاس به صورت گروهي انجام مي گيرد به راهنما و مشاور يا همراهي بسيار آشنا با شيوه و لوازم بحث هاي انجام شده نياز دارد در برنامه اين مسئوليت سنگين بر عهده معلم گذاشته مي شود مباحثه بين دانش آموزان بايد توسط معلم مورد تشويق و حمايت قرار بگيرد و به كودكان روحيه داده شود تا به استعدادهاي فلسفي خودشان ايمان داشته باشند بنابراين در اينجا نقش معلم به كلي تغيير مي كند معلم ديگر به عنوان انتقال دهنده اطلاعات و حاكم مطلق كلاس نيست حال اين فقط دانش آموزان نيستند كه مورد پرسش قرار مي گيرند دانش آموزان هم مي توانند از معلم سوال كنند و او را مورد نقد قرار دهند به عبارت ديگر معلم هم مي تواند از شاگردان مطلب ياد بگيرد تنها كار معلم هدايت شاگردان به سوي درست انديشيدن و نزديك شدن به حقايق است
قبل از همه بايد بگويم اجراي اين برنامه در مدارس عادي حتي در كشورهاي خارج هم غير ممكن است براي اجراي اين برنامه لازم است اساس و ساختار برنامه درسي واصلا نگرش ما به آموزش و پرورش تغيير كند تا اينكه اين برنامه را درك و مقدمات اجراي آن را فراهم كنيم صاحبنظران تاكيد دارند براي انجام اين طرح هم به معلمان كاركشته و كار آزموده و هم به متون درسي مناسب نياز است براي اجراي طرح فلسفه براي كودكان غير از كتاب هاي راهنماي معلمان به تدوين كتاب هاي مفيدي به عنوان متن درسي براي اين نوع كلاس نيز نياز است همچنين معلمان در اجراي طرح فلسفه براي كودكان بايد به روش معيني عمل كنند و در كارگاه هاي آموزشي كه براي معلمان اين دوره ها تدارك ديده مي شود اين روش آموزش داده شود طرح فلسفه براي كودكان هم اينك در بيش از صد كشور جهان اجرا مي شود و به تدريج بر اين تعداد افزوده مي شود
اجراي اين طرح در مدارس عادي با 3 مشكل عمده مواجه است
ساختار سنتي مدارس عادي با علاقه مندي كودكان به فلسفه سازگاري ندارد
قانون هاي بنيادي مدارس عادي با قانون هاي كلاس هاي فبك سازگاري ندارد
وسعت كنترل روي كودكان در مدرسه نيز با هسته اصلي فبك ناسازگاري دارد معلم سالاري و نظم سركوبگر مدارس مي تواند علاقه و خلاقيت لازم براي فبك را از بين ببرد پس مي توان گفت اجراي برنامه در مدارس عادي مشكل علمي دارد و ما قبل از اعمال تغييرات اساسي در ساختار آموزش و پرورش نمي توانيم اين برنامه را اجرا كنيم
در پايان تاكيد مي كنم اگر افرادي به هر نيتي به سرعت شروع به اجراي اين برنامه كنند و كار خود را بدون مطالعه و تحقيق پيش ببرند ممكن است با اخذ نتايج بسيار بد كل اين برنامه را زير سوال ببرند پس لازم است مسئولان براي جلوگيري از اين عواقب بد چاره اي بينديشند

Friday, February 13, 2009

valentine

ولنتاين، اثر خودم، آبرنگ، 25بهمن ماه1384
برگرفته از مجله ي ويوا

Friday, February 06, 2009

آقاي برادر و دفاع شاعرانه اش


جلسه ي دفاع برادرم، چند هفته ي قبل بود. رشته اش مديريت صنعتي و موضوع پايان نامه اش درباره ي مرجعيت علمي است. آقاي برادر، از بس كه روح لطيف و شاعرانه اي دارد؛ هنگام ارائه ي بحث به عناوين مختلف شعري مناسب حال در كنار نظريه ها و فرضيه ها ي خود مي خواند. در پايان جلسه هنگامي كه استاد راهنمايش از او خواست نام كساني را ببرد كه با آنها مصاحبه كرده است به شوخي گفت به شرط اين كه شعر نخواني. زحمت دو ساله ي آقاي برادر خلاصه اش هفت مقوله در مرجعيت علمي بود كه عبارت بودند از : راهبرد مرجعيت علمي، سطوح مرجعيت علمي، محور مرجعيت علمي، مديريت مرجعيت علمي، نظام مرجعيت علمي، هويت مرجعيت علمي، ويژگي مرجعيت علمي. هنگامي كه به اين هفت مقوله رسيد شعري از مجتبي كاشاني خواند كه به نظرم جالب آمد
مي رسد آواي تاريخم به گوش
كه اي مدبر جامه ي عبرت بپوش
روزگاري آفتابي بوده ايم
هر سوالي را جوابي بوده ايم
گرچه اكنون خسته و افسرده ايم
روزگاري عرش را پيموده ايم
هر كه جانش حله ي تحقيق يافت
هفت گوهر را به هفت اقليم يافت
ما شنيديم و خودي آراستيم
از پي اين آرزو برخاستيم
جستجو كرديم هفت اقليم را
عشقمان مي داد اين تعليم را
عشق را در جان خود پرورده ايم
هفت گوهر ارمغان آورده ايم
هفت جام از هفت ساقي هفت دست
تا رويم از نو به ميدان مست مست
باده اي رنگين كه حيرت آورد
باده اي كه از نو به غيرت آورد
اين شراب كهنه را از نو بنوش
چشمه اي شو از درون خود بجوش
پي نوشت: آقاي برادر براي زحمت دو ساله اش و حرف هاي تازه اش كه با شعرهايش و لحن شيرينش آميخته بود، با وجود تاخير در ارائه ي كار نمره ي كامل را گرفت. برايش آرزوي موفقيت بيش از اين دارم
كو با هفت ساقي و هفت دست و مستِ مست، بي گمان اندر خم يك كوچه است